اولین جشن هزاره

دختر قشنگم

21 مهر ماه امسال شما دختر قشنگم 1000 روزه شدی و البته این روز همزمان شد با تولد بابایی که 17 مهره....و تولد عمو حسین که 20 مهره.....من هرسال واسه بابا و عمو حسین یه جشن تولد مشترک می گیرم. و امسال هم 1000روزگی دختر قشنگمون را بهانه کردیم و بدون این که به کسی این مناسبت را بگیم یه جشن تولد حسابی گرفتیم. مهمونهامون مثل همیشه خونواده بابابزرگ(الهام جون تو این مهمونی به همه برای اولین بار به صورت رسمی معرفی شد)،خونواده پدر جون،خونواده دایی صمد،خونواده عمو اصغر ،عمه طوبی و طاهره مامان و ناهید جون (که خیلی تصادفی اومده بودند تهران) بودند.

البته من به همه فقط گفته بودم مناسبت مهمونی تولد بابا و عمو حسین است.یه کیک خوشگل هم به قنادی نوبری سفارش داده بودم و روش هم یکی از زیباترین عکسهای بابایی و شما را داده بودم که چاپ کنند. خلاصه همون جور که حدس می زدیم همه مهمونها با دیدن کیک و فهمیدن مناسبت سوم مهمونی حسابی سورپریز شدند و کلی هم به همه خوش گذشت.

مهرداد عزیزم روزهای زندگی قشنگ من با وجود نازنین تو جون می گیره و عشقت تمام لحظات و ساعتهای زندگیم را رنگین کرده.....دوستت دارم عزیزم و دعا می کنم که سالها و روزهای خوبی را پیش رو داشته باشی و ما بتوانیم همیشه همین قدر خوشبخت در کنار هم باشیم. 

مهرداد جان ....شک ندارم خداوند مرا سرراهت قرار داد تا عاشقت باشم و از بین دیگران مرا انتخاب کرد،چون می دانست به بهترین شکل دوستت خواهم داشت.....تولدت مبارک عزیزترینم

این هم کیک خوشگل کیمیا و بابایی

 چند تا عکس خوشگل از شما و بابا و عمو حسین را هم در ادامه مطلب ببین