کیمیاکیمیا، تا این لحظه: 15 سال و 3 ماه و 19 روز سن داره

کیمیای زندگی ما

بازی،بازی،آب بازی

1391/4/23 15:28
نویسنده : مریم
998 بازدید
اشتراک گذاری

قشنگم،عسلم

امروز جمعه 23 تیر باز یه جمعه متفاوت برات شد..... هفته پیش رفتیم جشنواره تابستانی فرهنگسرای ابن سینا و امروز یه آب بازی درست و حسابی تو حیاط و توی استخر بادی قارچت و البته با حضور همسایه های مهربونمون راه انداختیم..... 

استخر بادیت را 2سال پیش برات خریدیم....مثل همه وسایل بزرگ شما اول خونه مادر جون گذاشته بودیمش و توش را پر از عروسک کرده بودیم و شما مدتها می رفتی توش و با عروسکهات خونه بازی می کردی.بعدش آوردیم خونه خودمون و پر از توپش کردیم و من هرروز دهها توپ از همه جای خونه جمع می کردم. و درنهایت قبل از اسباب کشی به خونه جدیدمون قارچ بیچاره رفت خونه بابابزرگ و دوباره پر شد از اسباب بازی و ماهها شد جزو وسایل اصلی پذیرایی خونه بابابزرگ......

مدتها بود تصمیم گرفته بودم قارچ را دوباره بیارم خونه و پر از آبش کنم و بذارمش تو حیاط.....خلاصه امروز بلاخره اراده کردیم و استخر باد شد و رفت تو حیاط و پر از آب شد و ما سه تایی ساختمون را گذاشتیم رو سرمون تا جایی که همسایه ها ترجیح دادند به جای اینکه از پشت پنجره نظاره گر باشند بیان پیشمون و اونها هم حداقل از دیدن آب بازی لذت ببرند و البته کیمیا خانم شما هیچ کس را بی نصیب از آب نذاشتی و تا تونستی همه را خیس کردی.....

شاد باشی و همیشه خندان دختر نازنینم.....امیدوارم زندگیت همیشه صاف و زلال مثل آب باشه.....

این هم عکسهای زیبات......

1

2

حتی تو استخر آب و زیر آفتاب هم می شه قر داد.....(البته احتمالا" این کار جزو کارهای منحصر به فرد کیمیاست که تحت هر شرایطی می تونه قر بده)

3

وای که چقدر آبمیوه کنار آب می چسبه....تمام کسانی که که منو می شناسند می دونند که من از این خوراکیها به کیمیا نمی دم. این ابمیوه بیچاره هم مدتها بود که تو یخچال بود.امروز حیفم اومد که ندم کیمیا بخورتش....

4

کیمیا جون و بابای مهربون که امروز حسابی برای باد کردن این قارچ(البته با تلمبه) زحمت کشید....

5

و یه خواب آرام کنار دریا چقدر می چسبه.....کی باورش می شه کیمیا خودش را زده به خواب....

6

و آخر برنامه آب بازی....کیمیا حوله محبوبش را پوشیده و داره آبمیوه خوشمزه ای که خانم پاک مرام زحمت درست کردنش را کشیده بودند می خوره.....نوش جونت دختر قشنگم.

7

از همسایه های عزیزمون که تمام سروصدای ما را در تموم طول روز تحمل می کنند متشکریم و ممنون از این که با این برنامه آخری ما هم همکاری کردند.....

خانم و آقای مشهدی عزیز روح سمانه عزیزتون شاد باشه،من و مهرداد عشق به زندگی شما و شکیباییتون را در برابر بزرگترین غم زندگیتون همیشه تحسین می کنیم.از خدا متشکریم که همسایه ای چون شما را نصیب ما کرده.هیچ وقت نمی تونیم محبتهایی که به ما به خصوص دختر نازنینمون می کنید را جبران کنیم فقط می گوییم" متشکریم از تمام بزرگواریهاتون".

خانم و آقای پاک مرام عزیز سبزی و عطر گلهای زیبای پله هامون هرروز ما را به یاد مهربانی بی اندازه شما می اندازد. مرسی از تمام لطف و محبتتون و مرسی از همراهی زیباتون تو این روز زیبای زندگیمون....

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (5)

سمانه مامان کیمیا
25 تیر 91 15:43
دختر نازی دارید ماشاالله خدا حفظش کنه....کلی با سوال هاش حال کردم


مرسی سمانه جان لطف دارین. خدا کیمیای شما را هم در پناه خودش نگه دارد.
موفق و شادمان باشید.

سمانه مامان کیمیا
25 تیر 91 15:43
راستی این ادرس وبلاگ کیمیا ما است kimya.niniweblog.com
مامان آیلا
1 مرداد 91 11:12
نوش جونت بعد از شنا آب میوه می چسبه نه
مامان آیلا
1 مرداد 91 11:13
من دوست دارم وبلاگ دخملی شما رو لینک کنم اگه اجازه بدین منتظر اجازه نشستیم



دوست عزیزم دوستی با شما باعث افتخاره....من هم لینکتون کردم.

مامان یاسمن الیسا
5 مرداد 91 11:57
عزیزم الیسا هم عاشق اب بازیه همیشه باید با زور از حمام بیرونش بیاریم