کیمیاکیمیا، تا این لحظه: 15 سال و 3 ماه و 13 روز سن داره

کیمیای زندگی ما

یه کم تامل بیشتر.....

1391/6/5 17:34
نویسنده : مریم
719 بازدید
اشتراک گذاری
 
این مطلب را امروز یه جایی خوندم و خیلی خوشم اومد....حیفم اومد که اینجا نذارمش.... البته بیشتر برای خودم.......
 
 
 

یکی از مواردیکه توجه من را خیلی جلب میکند تفاوت روشهای تربیتی برخی والدین  است.نتیجه مشاهداتم هم در یک جمله خلاصه میشود:برخی والدین خود نیاز به یک تربیت اساسی دارند.

1-بعنوان مثال بچه ای سرفه میکند.مادر یک دستمال در میآورد و به بچه میدهد.

بچه دیگری شدید سرفه میکند.مادر به او میگوید نکن.بعد هم بچه را دعوا میکند كه بیا به حرف من گوش ندی اینطوری میشی میگم غذا بخور نمیخوری و كلی با بچه دعوا میكند.یا همون بچه سرفه میكند.مادر گریه كه چی شده خاك بر سرم چی خوردی زود با شلوغ كاری یك سریع دارو تجویز میكند و بعضیها هم زود میرن پیش دكتر.بچه حالا علاوه بر سرفه زر هم میزند.

2-بچه ای غر میزند و نمیخواهد از مغازه بیرون برود.پدر به او میگوید که راه خروج را بلد نیست و از بچه میخواهد خروجی را نشانش بدهد.بچه یورتمه کنان بطرف در میرود و خوشحال است.احساس میکند کار مهمی انجام میدهد.

بچه دیگری غر میزند و نمیخواهد از مغازه بیرون برود.او را بزور و کشان کشان بیرون میبرند.بچه زِر میزند غر میزند و نمیخواهد از مغازه بیرون برود.قربان صدقه‌اش میروند و وعده شکلات و بستنی میدهند.بچه رشوه را قبول میکند.همچنان غر میزند و از مغازه خارج میشود.مشغول چانه‌زدن بر سر تعداد بستنی است.

3-بچه ای در مدرسه دعوا کرده‌است.داستان را برای مادر تعریف میکند.مادر گوش میدهد اما عکس‌العملی نشان نمیدهد.

بچه دیگری در مدرسه دعوا کرده‌است.داستان را برای مادر تعریف میکند.مادر در حالیکه سعی دارد باقیمانده غذا را از لای دندانش بیرون بکشد گوش میدهد.به بچه میگوید:اون فقیره. واسه همین بی‌تربیته.تو باهاش بازی نکن!یا میگه غلط كرده بچه پر روی بی تربیت فردا میام مدرسه میدم حسابشو میزارم كف دستش.تنبیهش كنن(من غرق در منطق و فراست اینجور مادرها شده‌ام!!)

4-بچه ای بستنی میخورد.مادر به او دستمال میدهد تا دهانش را پاک کند.

بچه دیگری بستنی میخورد.مادر دور دهانش را پاک میکند و میگوید زود بخور آب شد لباسات كثیف شد باید بشورم.

5-بچه ای زر میزند.مادر دعوایش میکند.پدر به مادر میتوپد که بچه را دعوا نکن.بچه لگدی حواله پدر میکند.مادر میخندد.پدر بچه را دعوا میکند.بچه باز زر میزند.باز هم به او وعده و رشوه میدهند

6-بچه  ای زمین خورده‌است.بلند میشود و به بازی ادامه میدهد.

بچه دیگری زمین خورده‌است.مادر توی سرش میزند و(یا امام رضا)میگوید.بچه را بلند میکند و مثل کیسه سیب‌زمینی میتکاند.بچه میترسد و جیغ میکشد.مادر گونه میخراشد.هر دو مفصل هوار میکشند.بعد بچه میرود بازی کند.مادر آینه در ‌میآورد تا آرایشش را کنترل کند.

7-در مطب دکتر حوصله بچه ای سر رفته‌است.مادر از کیفش کاغذ و مداد ‌رنگی بیرون میآورد.بچه مشغول میشود.

در مطب دکتر حوصله بچه دیگری سر رفته‌ است.مادر هم كلافه به منشی كه پس نوبت ما كی میشه بچم دارم نمیتونم بشینم.مادر کاغذ و مداد رنگی ندارد.یک صورتحساب از کیفش در میآورد.یک خودکار ته کیفش پیدا میکند.اول کلی ها میکند و نوک زبانش میزند تا بنویسد.بچه دو خط میکشد.رنگ ندارد و جذبش نمیکند.از جایش بلند میشود تا دور اتاق چرخی بزند.مادر مثل گرامافونی که سوزنش گیر کرده باشد لاینقطع میگوید نرو،نکن،نگو،دست نزن،بیا،حرف نزن،آروم باش،ول کن،به پدرت میگم ....و در نهایت یه پیچی هم بچه را میدهد بچه عربده میكشد.اعصاب همه خرد شده ‌است.دلت میخواهد بلند شوی و دو دستی بکوبی توی سر مادر شرقی!!!

و این ماجرا ها تمام نشدنی است و شاید بهتر باشه باز هم بگیم:برخی والدین خود نیاز به یک تربیت اساسی دارند.

 

 

خیلی خیلی خیلی بعد نوشت:من این مقاله را یه جا خونده بودم و خیلی ازش خوشم اومده بود...برای حفظ حق کپی رایت و این حرفها مقاله را عینا" گذاشته بودم....هرچند خودم اعتقادی به مقایسه انجام شده نداشتم ولی کل مطلب قابل تامل است......

القصه اون دسته از دوستان بزرگوارم که همیشه من را شرمنده محبتهایشان می کنند و به این خونه درددلهای ما سر می زنند تذکر دادند که این عنوان خیلی هم صحیح نیست و پیشنهاد تغییر عنوان را دادند....من هم یه جاهایی از مقاله را دستکاری کردم (از نویسنده خیلی عذر می خوام) و دوباره گذاشتمش اینجا......

باز هم از همه دوستانم به خصوص "آواز قو" عزیزم و پریای نازنین تشکر می کنم و برای چندمین بار از همه این مامانهای مهربون برای جسارتی که کردم عذر می خوام.....غرض فقط یادآوری یه سری نکات ساده به خودم بود و بس.....

خوش باشید و پاینده و شادمان......منتظر نظرات سازنده و ارزشمند همه شما عزیزانم در تمام پستها هستم....

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (4)

مامان چیکولی
10 تیر 91 11:06
خیلی مطلب خوبی بود ..دستت درد دنکنه
ماماشهین نیازخاتون
23 تیر 91 22:18
با سلام .من چندین بار این مطلب رو خوندم

خیلی دلم میخواست ببینم چه نظراتی نسبت به این مطلب ارائه میشه .متاسفانه همه یا بی تفاوت رد شدنذ یا نخواستند نظر واقعی خودشون رو اعلام کنند ببیتید این مطلب مغرضانه رو کی نوشته ؟آیا خودش معتقد به این مسئله هست که خیلی از مادرای غربی نسبت به فرزنذشون تعهد عاطفی ندارند .کلاس شنا یا رقص یا پارتی های شبانه یا.....................باعث میشه اصلا فراموش کنند که مادرند .شما به خاطرات کودکی خودتون رجوع کنید کدوم .خود پرستی از مادرتون رو به یاد دارید؟ ........مطمئنم که جوابتون منفی میباشد !!!!!!!!!!!!!!!!!!!.شما حتما دارای مادری بسیار مهربان بودید .چون وقتی شمااینقدر بامحبت از فرزند دلبندتان عکسای زیبا و خاطرات روزانه بجا میگذارید مسلما.این مقاله قابل هضم فکری نیست.................
ما مادرانی داریم که در سالهای جوانی شوهرانشون رو از دست داده.ولی با اعتماد به نفس کامل .با ایمان به خدا توانستند بچه های خوب ونابغه به جامعه تحویل بدن......

با تشکر از این که نظراتم رو بخونید......


<دوست عزیز بی نهایت از نظرتون ممنونم....همانگونه که حدس زده اید من در دامن یکی از فداکارترین مادران فرهنگی ایران زمین بزرگ شده ام...
این مطلب را 2سال پیش خوانده بودم.اون موقع تو ساک وسایل دخترم همیشه انواع اسباب بازی و خوراکیها را داشتم ولی مدادرنگی و دفتر نقاشی هیچ وقت نداشتم.از اون به بعد یاد گرفتم که چقدر یه بسته مدادرنگی 6تایی می تونه تو مطب یه دکتر یا مهمونی دختر من را اروم کنه...وقتی دخترم بستنی می خوره دیگه غر نمی زنم که مواظب باش،لباسات کثیف شدند،فقط یه دستمال می دم دستش و می گم هرجات کثیف شد با این پاکش کن...شاید این مسایل برای مادران باتجربه ای چون شما پیش پا افتاده باشد ولی برای حداقل من تازگی دارد.
اینها همه اصول روانشناسی است که مسلما" غربیها در این علم بسیار پیشرفته تر از ماهستند...


منتظر نظرات ارزشمندتون در دیگر بخشهای وبلاگ دختر عزیزم هستم.


آواز قو
24 تیر 91 10:45
با سلام .از پاسخ جالبت لذت بردم .ولیکن از ترجیح مادر غربی یا به اصطلاح یک روان شناسی که نمی دانم با من مادر شرقی چه خصومتی داشته ؟شما به وب بابا بزرگ وارغوان رجوع کنید ......خیلی مطالب جالبی دستگیرتان میشه ...پدر بزرگی که شغلش اصلا برای من ملاک نیست .ولی ایده های رفتاریش برایم بسیار مهم.پس مادرانمان چی ؟اگر اشکال رفتاری باشد خاص قوم یا نژاد خاصی نیست ....
شما مادر عزیز که عبادتان باتصویز زیبای فرزن تان گویا تقیدتان میباشد برای من بسیار پر جلوه ست .عزیزم تو خو د ..بزرگترین روان شناسی .................خودتو دست کم نگیر .....موفق وموئد باشی ...کیمیای قشنگتم ببوس.......



آواز قو عزیزم از لطفت یک دنیا ممنونم و خیلی خوشحالم که به این وبلاگ سر زدی و با این دقت مطالب را و نظرات را خوندی....قبول دارم که یه کم مقاله تند و تیز نوشته شده.همه جای دنیا مادر خوب و بد پیدا می شه....شاید بهتر باشه اسم این مقاله را بذارم"نکته های آموزشی برای مادران" صرف توجه به شرقی یا غربی بودن....
ولی قبول کنیم که بعضی وقتها یه چیزهایی انقدر تو جامعه ما رواج پیدا کرده که دیگه یادمون رمبی ره این کار چقدر زشته...
تا حالا چند تا مادر دیدی که به بچشون می گن"اگه فلان جا بچه خوبی باشی برات بستنی،شکلات،...می خرم" مفهوم این جمله چیه؟؟؟این بچه بزرگ بشه می شه یه آدم رشوه گیر تو کارش یا رشوه بده....این جمله ترویج رشوه است...
من مخالف جایزه و تشویق نیستم ولی احساس می کنم خیلی از مادران مفهموم رشوه و جایزه را با هم نمی دونن... من بنا به دلیلی با مادران خارجی زیادی در ارتباطم ولی تا به حال همچین چیزی از انان نشنیدم....
یا دروغ گفتن....تلفن زنگ می زنه. پدر به بچه میگه اگه فلانی بود بگو من نیستم...دروغ را خیلی واضح و قشنگ و صریح به بچه یاد می دیم....
باز هم از توجهت ممنونم و منتظر نظرات ارزشمندت در مورد بقیه موضوعات هستم...
من با قرار دادن این مقاله قصد رنجاندن یا توهین به هیچ مادر فداکاری را ندارم و مجددا" اگر همچین برداشتی پیش اومده عذرخواهی می کنم.
پاینده باشی و سلامت.

پريا
5 شهریور 91 15:36
مريم گلم وبلاگ كيميا خيلي نظرم و جلب كرد
واقعا خسته نباشي يا به قول يه دوست قديمي نه خسته
آما در مورد اين مقاله به نظرم لحن تند و تيز و مقايسه اي كه مقاله داشت باعث شده بود تا بار علمي و آموزشي اش خيلي به چشم نياد همون مثل قديمي بفرما بشين و بتمرگ خودمون كه جفتشون به يه موضوع اشاره ميكنن فكر ميكنم اگه به جاي مادر شرقي و مادر غربي از تكيه كلام كاشكي به جاي اين كار .. اون كار و بكنيم استفاده ميكردي بيشتر جواب ميداد ...


پریا جون سلام.اولا که خیلی ممنون که بهمون سر زدی...بعدش هم به روی چشم ....من عنوان پست و یه سری جاهاش را تغییردادم.