نماز خواندن کیمیا
کیمیا خانم وروجک
یکی از محبوب ترین شیطنتهای شما ایجاد مزاحمت برای هرکسی است که داره نماز می خونه به خصوص پدرجون و مادرجون و دایی سینا.....برداشتن مهرشون و بالا رفتن از سر وکولشون که کار همیشگیته و الان هرکی جلوی شما نماز می خونه تو هر دو تا دستاش مهر اضافه نگه می داره. اولها متوجه این موضوع نبودی بعد که فهمیدی داستان از چه قراره تا کسی شروع به نماز خوندن می کنه فوری دستهاش را به زور باز می کنی....
خلاصه دیگه کسی نمی تونه جلوی شما نماز بخونه و همه کاملا" در خفا و پنهونی نماز می خونن که مبادا شما ببینی....
چند روز پیش حسابی اسباب خنده هممون را فراهم کردی و من هم دلم نیومد این عکسهات را به یادگار واست نذارم.
تو عکس زیر جایی که علامت گذاشتم کله مبارکه دخترکمونه....
دختر گلم من سعی کردم از نوزادی شما را با خدا و نعمتهایی که بهمون داده آشنا کنم....اون موقع ها که تازه حرف زدن را شروع کرده بودی به نماز می گفتیم"مرسی خدا" و من بهت توضیح داده بودم که ما توی "مرسی خدا "از خدا تشکر می کنیم.
الان هم مدتی است که بهت شکر کردن را یاد دادم و دوتایی باهم هرشب خدا را به خاطر نعمتهایش شکر می کنیم . هرشب در مورد یکی از نعمتهای خدا که بهمون داده حرف می زنیم. مسایل خیلی ساده ای که شاید به چشم خیلی از بزرگترها متاسفانه نمی اد ولی ما با هم درموردش حرف می زنیم. بابای خوب، مامان مهربون، کیمیای باهوش و ناز، اسباب بازیهات،خونه،ماشین،خوراکی،غذا،عروسکهات،مامان بزرگها و بابابزرگها و....خیلی وقتها خودت مثال می زنی .چیزهای خیلی به ظاهر ساده مثل تختت،کتابهات،کمدت،دوستات....
دخترکم فقط ذهن پاک و معصوم تو می دونه که داشتن هرکدوم از این وسایل چقدر باارزش و مهمه .....چیزی که برای خیلی از ما بزرگترها خیلی خیلی پیش پا افتاده است و حتی یه وقتهایی فکر می کنیم که "حقمونه"...
عسلم هیچ وقت در زندگیت خدا را و نعمتهای بیکرانی که بهمون داده را فراموش نکن.......