کیمیاکیمیا، تا این لحظه: 15 سال و 3 ماه و 19 روز سن داره

کیمیای زندگی ما

آموزش مفاهیم ریاضیات- مفهوم چگالی

 کاملا" بدون شرح و فقط به روایت تصویر..... یه بازی خیلی جدید و خلاقانه و نتیجه دار برای آموزش مفاهیم "سبک" "سنگین" و در نهایت چگالی..... با تشکر از دوست خیلی خوبم "مسیحا" جون که مثل همیشه ایده های بی نظیری ارائه می دهند. نکات قابل توجه: 1)قبل از شروع بازی گذاشتم کیمیا حسابی آب بازی کنه. 2)اون سفره یه بار مصرف زیر تشت یادتون نره....اگه احیانا اتفاقی افتاد و تشت برگشت زندگیتون را اب نمی بره...حالا از ما گفتن 3)ما تو این بازی همونجور که معلومه از هرچیزی که دورو برمون بود استفاده کردیم.....کیمیا را فرستادم اتاق خواب خودش و خودمون و گفتم هرچی دلت می خواد بیار 4)این بازی قابلیت تکرا پذیری بالایی تو جاهای دیگه داره....
23 دی 1391

شیرین زبانیهای این روزها

همراهان مهربون این پست یه پست دنباله داره....این روزها هر حرف شیرینی که کیمیا بزنه تو این پست درج می شه. پس کماکان با ما باشید در این مطلب دنباله دار..... کیمیا:مامان می شه یه دونه ماشین گنده بخریم؟؟ من: کیمیا جون از ماشین پدر جون؟(یعنی بنز) کیمیا: نه مامانی از اونهایی که باید پاهامون را بلند کنیم تا بتونیم سوارش بشیم....منظورم ماشین پاشنه بلنده.... مهرداد:چی کیمیا؟؟؟؟ کیمیا:بابا لطفا" سیاهش را بخر من بیشتر دوست دارم. (پی نوشت: ما فعلا دوتا ماشین داریم که هیچ کدوم شاسی بلند(یا به قول کیمیا پاشنه بلند) نیستند. ولی به نظر می رسه مجبوریم یه فکری در این مورد بکنیم ) ************************************** کیم...
17 دی 1391

تشکر ویژه از خوانندگان خاموشمان

سلام مدتهاست متوجه شده ام خیلی از دوستان و آشناهامون خواننده خاموش و دایمی وبلاگ نازنین دخترم هستند...از اینکه این خونه قشنگ کوچیک ما میزبان میهمانانی بزرگوار است خیلی خوشحالم.... واسه همین احساس کردم به خاطر ادای حق میزبانی هم که شده باید از این یاران همیشگیم تشکر بکنم. اول از همه از مادربزرگهای مهربون کیمیا متشکرم که می دانم خواننده خاموش و همیشگی خلوت من و دخترم هستند...آنانکه قطعا اگر تجربیاتشان و راهنماییهایشان نبود من این راه بسیار سخت را می بایست به تنهایی می پیمودم. سارای عزیزم،خواهر نازنین و بی نظیرم ،18 سال از زندگیم را بدون وجود خواهری مهربون سپری کردم و الان 15 سال است که گرمای وجود نازنینت باعث شد فراموش کنم نداشتن خواهر ر...
9 دی 1391

کیمیا و کفشهای مامانی

دخترکم می دونم که عشق بزرگ همه دختربچه های دنیا پوشیدن لباس و کفشهای ماماناشونه و این موضوع در مورد شما خیلیییییییییییییییییییی پررنگه....شما عاشق پوشیدن تابهای من ،دامنهای کوتاهم ،بازی با لاکهایم(البته فقط و فقط بازی. چون خودت می دونی که لاک زدن تا قبل از مدرسه رفتن ممنوعه و باعث می شه دست نرم و لطیف بچه ها خشک و زبر بشه)،بازی با وسایل روی دراورم و مهمتر از همه اینها پوشیدن و بازی کردن با کفشها و دمپاییهای من هستی..... این چند روزه درگیر انتخاب لباس و کفش و کیف برای عروسی المیرا جون (دختردایی خوشگل بابا) هستم. و شما هم نهایت استفاده را از وضع درهم برهم خونه کردی و تو یه حمله انتخاری کمد کفشهای من را زیر و رو کردی...البته این بار فقط به جع...
21 مهر 1391

گل بازی

خوشگلکم این پست نیاز به هیچ توضیح اضافه ندارد الا اینکه شما عاششششششششششق  گل بازی و خمیر بازی هستی ....الان مدتهاست که از خمیر هم خسته شدی و هوس گل بازی کرده بودی.....من و بابا هم با علم به اینکه چقدر گل بازی برای بچه ها مفیده مانند یک مادر و پدر آگاه پیه کثیفی این بازی را به تن خریدیم و از شهر کتاب برات چند بسته گل مخصوص بازی خریدیم. راستی این روپوشت را هم یه بار عمو میثم برات آورده بود...دستش درد نکنه حسابی تو این بازیها ناجی لباسهای شماست.....  برش گل با چاقوی مخصوص خمیرهات.... کاشت سبزی تو گلها....فکری که کاملا" به ذهن خودت رسید و البته خوشبختانه سبزی هم تو خونه داشتیم... این هم اون لبخند قشنگ اخر همه بازی...
21 مهر 1391

چقدر زود بزرگ می شوند...

در مجموعه بیشمار دوستانم دوستی نازنین و دانا دارم ...در سختترین لحظات بچه داریم مسایل زیادی را ازش یاد گرفته ام و راهنماییهایش همیشه راه گشای مشکلات(نه نه ببخشید...اشتباه نوشتم،به جای مشکلات بخوانید مسایل) زندگی ام بوده اند و البته این نازنین یارم یه 5-6 سالی هم از خودم کوچیکتره ولی خب اعتراف می کنم که یه جاهایی خیلییییییییییییییییییییی از من عاقلتره.... القصه این یار شفیق ما ،مادر دختربچه ای 5ساله شیرین زبان،نازک اندام و خوش سخن است به نام زیبای "پرنیان"....هرچه در وصف معصومیت و مهربانی و آرامش این نازنین دختر بگویم کم گفته ام....او را می پرستم و همیشه تشنه شنیدن شیرین زبانیهایش از زبان مادرش هستم.... داستان آشنایی ما هم داستانی است شنیدنی...
17 مهر 1391