سفرنامه کیش
گل قشنگم اسفند سال 1388 در حالی که ما خیالمون از بابت بهبودی کامل بابابزرگ نازنینت راحت شده بود تصمیم گرفتیم برای یه استراحت کامل بریم جزیره کیش. راستش همه ما سال بسیار سختی را پشت سر گذاشته بودیم و در نتیجه نیاز داشتیم که برای تمدید روحیه و اعصاب به یه مسافرت بریم. این بار قرار بود شما برای اولین بار سوار هواپیما بشی و ما یه کمی از این موضوع نگران بودیم. آخه من و بابا بارها شاهد گرفتگی گوش کودکان تو هواپیما و استیصال مامان و باباهشون بودیم.تنها راه چاره هم که همه پیشنهاد می دادند این بود که لحظه اوج گیری بایستی شما حتما" در حال شیر خوردن و مکیدن سینه من باشی. به هرترتیب هواپیمایمان حرکت کرد و خدا را هزاران بار شکر شما نه در رف...
نویسنده :
مریم
13:24